زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا
خـورشیـدوار سـر کشد از دل شـرارهام ای آسـمـان بـســوز بـه مـاه و سـتـارهام من چـاره سـاز خـلـقـم و با داغ فــاطمه افتــادهام ز پــا و ز کـف رفـتـه چـارهام آن تازیـانـههـا کـه به نـامـوس من زدند خـورده درسـت بــر جگــر پاره پـارهام گویــی هـزار مرتـبـه جانم به لب رسید افـتـاد چـون بـه بـازوی زهـرا نـظارهام ای چـاه غصههای عـلی زخـم سیـنهات ای تـا ابـد شـریـک غـم بــیشــمــارهام یک بار کُشـت نالهات از پشت در مـرا غـسـل شـبـانـهات شـده مـرگ دوبـارهام با آنکــه خـود غریبتر از خـلق عـالمم قــبــر غــریـب تــو شـده دارالـزیـارهام بیتو چو شـمـع سوخته هی آب میشوم جــای نـفـس ز سـیـنـه بـرآیـد شـرارهام وقـتـی کـه یــاد روی کـبـود تو میکـنـم افتـد بــدن بـه لرزه، چو آن گـوشوارهام میثم پس از شـهـادت زهراست، یار من آه هــمـیـشــۀ مــن و اشــک هــمــارهام |